کوچه ها را بلد شدم
"رنگهای چراغ راهنما جدول ضرب"
دیگر در هیچ راهی گم نمیشوم"
اما گاهی میان آدمها گم میشوم"
آدمها را بلد نیستم
میخواهـم بنویسم …
ولی از چه؟؟؟!!
این روزها هیچ چیز سر جایش نیست
حتی خودم!
روزی از همه این دیوارهای محکم میگذرم
روزی … جایی همین حوالی شاید …!!!
هنوز وسعت دلم را حی نکرده ام…
اما میدانم با تمام خرده هایش به اندازه ایست که جا برای دق دلی های دیگران دارد!